اوپنهایمر کیست؟رابرت اوپنهایمر مردی بود که با آفرینش معنای جدیدی از مرگ، زندگی بسیاری را دگرگون کرد. جی. رابرت اوپنهایمر، نامی که با انفجار مهیب اولین بمب اتمی در تاریخ گره خورده ؛ شخصیتی پیچیده و چندوجهی داشت و زندگیاش مملو از تضادها بود. او دانشمندی برجسته، شاعری پرشور و در عین حال، خالق قدرتمندترین سلاحی بود که بشر تا آن زمان به خود دیده بود. اوپنهایمر، مردی بود که با ذهن تیزبین خود، رموز هسته اتم را شکافت و به رازی دست یافت که دنیا را برای همیشه تغییر داد. اوپنهایمر تنها یک دانشمند خشک و بیاحساس نبود؛ او شخصیتی عجیب و جامعنگر داشت؛ مردی که در عین حال که بر روی مرگبارترین سلاح جهان کار میکرد، به زیباییهای طبیعت و هنر بسیار علاقمند بود و برایش سوال بود که داخل سیاه چاله چیست؟!
او به زبانهای مختلف صحبت میکرد و به ادبیات کلاسیک علاقه وافر داشت. این تضاد میان خلق مرگ و عشق به زیبایی، او را به یکی از جذابترین شخصیتهای تاریخ تبدیل کرده است. رابرت اوپنهایمر، چهرهای پیچیده و تأثیرگذار در تاریخ علم و سیاست است. او به عنوان رهبر، نقش محوری در ساخت اولین بمب اتمی ایفا کرد.
همهی ما، دانشمندان را افرادی تلاشگر برای بهبود زندگی بشر میدانیم، اما این بار شخصیت و دستاوردهای این شخص ما را به دنبال کنجکاوی در پی پاسخ به سوالهای زیادی وا میدارد! در این مطلب از انتشارات هفتونیم به عنوام پیشگام در چاپ و نشر کتاب علمی برای نوجوانان، به سراغ زندگی نامه اوپنهایمر، موردی دیگر از لیست بزرگترین داشمندان جهان میرویم.
زندگینامه اوپنهایمر
جولیوس رابرت اوپنهایمر (Julius Robert Oppenheimer)، نامی که در لیست بزرگترین داشمندان جهان قرار گرفته است، در 22 آوریل 1904 در شهر نیویورک به دنیا آمد و در آپارتمانی در محله منهتن که با نقاشی های ون گوگ، سزان و گوگن تزئین شده بود، بزرگ شد. پدرش، جولیوس اوپنهایمر، یک مهاجر آلمانی بود که در تجارت واردات پارچه خانوادهاش کار میکرد. مادرش الا فریدمن، نقاش بود که خانوادهاش نسلها در نیویورک بودند، برادر کوچکترش فرانک نیز فیزیکدان شد. رابرت کودکی منزوی بود که از کانی شناسی و سرودن شعر لذت می برد. اوپنهایمرها یک خانواده یهودی غیر متعصب بودند و اوپنهایمر جوان را به مدرسه فرهنگ اخلاقی فرستادند که براساس اصول عقلگرایی و اومانیسم سکولار مترقی بنا شده بود. اوپنهایمر در بزرگسالی گفت: «زندگی من در کودکی مرا برای این واقعیت آماده نکرد که جهان پر از چیزهای بیرحمانه و تلخ است.»
تحصیلات اوپنهایمر
مهارت علمی جی. رابرت اوپنهایمر خیلی زود آشکار شد و در سن 10 سالگی، اوپنهایمر کوچک در حال مطالعه مواد معدنی، فیزیک و شیمی بود. مکاتبات او با انجمن کانیشناسی نیویورک به قدری حرفهای و جدی بود که انجمن از او برای سخنرانی دعوت کرد، غافل از اینکه رابرت یک پسر دوازده ساله است!
رابرت اوپنهایمر در سال 1921 از دبیرستان فارغ التحصیل شد؛ اما با یک مورد تقریباً کشنده اسهال خونی بیمار شد و مجبور شد ثبت نام در هاروارد را به تعویق بیندازد. پس از ماهها بستری شدن در رختخواب، والدینش ترتیبی دادند که او تابستان سال 1922 را در نیومکزیکو، در مرکزی برای بهبودی بگذراند. رابرت در مزرعهای در 25 مایلی شمال شرقی سانتافه با معلمی به نام هربرت اسمیت به عنوان همراه و مربی اقامت کرد، از آنجا به سفرهای چند روزه در بیابان رفت. این تجربه، سلامتی اوپنهایمر را احیا کرد و عشق عمیقی را نسبت به آن منطقه بیابانی در قلب او ایجاد کرد.
فارغالتحصیلی
اوپنهایمر در سپتامبر 1922 در هاروارد ثبت نام کرد و در مدت سه سال، با عملکردی عالی در دروس مختلف فارغ التحصیل شد. اگر چه او در رشته شیمی تحصیل کرد، اما سرانجام متوجه شد که علاقه زیادی به فیزیک دارد. در سال 1925، اوپنهایمر کار خود را در آزمایشگاه کاوندیش در کمبریج، انگلستان آغاز کرد. در کاوندیش، اوپنهایمر متوجه شد که استعداد او در فیزیک نظری است، نه تجربی و دعوت مکس بورن، مدیر مؤسسه فیزیک نظری در دانشگاه گوتینگن، را پذیرفت تا با او در آلمان تحصیل کند.
اوپنهایمر این شانس را داشت که در دوران طلایی و مهم در دنیای فیزیک در اروپا باشد، زیرا فیزیکدانان اروپایی در آن زمان در حال توسعه نظریه پیشگامانه مکانیک کوانتومی بودند. اوپنهایمر در سال 1927 دکترای خود را دریافت کرد و کرسی استادی را در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و موسسه فناوری کالیفرنیا پذیرفت. در برکلی، او با ارنست لارنس، یکی از برترین فیزیکدانان تجربی جهان رابطه دوستی خوبی برقرار کرد تا حدی که لارنس پسر دوم خود را به نام رابرت نامگذاری کرد!
پس از تحصیل
اوپنهایمر کیست؟ و پس از پایان تحصیلاتش چه کرد؟ پس از فارغ التحصیلی، اوپنهایمر شغل تدریس فیزیک را در کالج پاسادنا، کالیفرنیا پذیرفت.
در سال 1929 هم شروع به تدریس در دانشگاه کالیفرنیا برکلی کرد. برکلی به دلیل کار اوپنهایمر و فیزیکدان تجربی ارنست اورلاندو لارنس، به عنوان بهترین مکان برای تحصیل فیزیک در ایالات متحده شهرت یافت. در سال 1931، لارنس اولین شتاب دهنده ذرات خود را ایجاد کرد، دستگاهی پیشگامانه که او آن را «سیکلوترون» نامید و در سال 1939 جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد؛ در همان دهه، اوپنهایمر کارهای مهمی را روی سیاهچاله ها و ستاره های نوترونی انجام داد.
اوپنهایمر و سیاهچالهها
سیاه چاله چیست؟ سیاهچاله یک جسم فضایی با چگالی بسیار بالا است که نیروی گرانش آن به قدری قوی است که هیچ چیز، حتی نور، نمیتواند از آن فرار کند. به همین دلیل، سیاهچالهها نامرئی هستند. به زبان سادهتر سیاهچاله یک چاه بسیار عمیق در فضا است که هر چیزی که به آن نزدیک شود، به درون آن کشیده میشود و راه فراری از آن ندارد.
برای پاسخ کاملتر به این پرسش چندی پیش در انتشارات هفتونیم مطلبی را اختصاص دادیم که اگر سفر به ناشناختههای کهکشان برایتان جذاب است میتوانید به این مطلب سری بزنید؛ حالا در مطلب «اوپنهایمر کیست؟» به سراغ ارتباط این شخص با این چالههای مرموز فضایی میرویم. جی. رابرت اوپنهایمر، علاوه بر کارهایش در زمینه سلاحهای هستهای، علاقه فراوانی به مباحث نظری فیزیک، به ویژه کیهانشناسی و سیاهچالهها داشت. در موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، که اوپنهایمر ریاست آن را بر عهده داشت، فضایی برای بحث و تبادل نظر در مورد مباحث پیشرفته فیزیک، از جمله سیاهچالهها، فراهم شده بود؛ اوپنهایمر با ایجاد یک محیط علمی پویا، نسل جدیدی از فیزیکدانان را به مطالعه سیاهچالهها ترغیب کرد.
اگرچه اوپنهایمر به طور مستقیم و گسترده در زمینه سیاهچالهها پژوهش نکرد، اما نقش مهمی در ایجاد بستری برای تحقیقات بعدی در این حوزه ایفا کرد. او با حمایت از همکارانی که به مطالعه سیاهچالهها میپرداختند و ایجاد یک فضای علمی پویا، به پیشرفت دانش در این زمینه کمک شایانی کرد.
پروژه منهتن
جنگ جهانی دوم کار و زندگی اکثر فیزیکدانان آمریکایی را مختل کرد. در سال 1942، اوپنهایمر به رهبری «پروژه منهتن» منصوب شد، نام رمز پروژهای که برای ساخت بمب اتمی تشکیل شده بود. این پروژه شامل چندین آزمایشگاه در مکانهای مخفی در سراسر کشور، از جمله دانشگاه شیکاگو، اوک ریج، تنسی، لس آلاموس و نیومکزیکو بود. اوپنهایمر بر ساخت آزمایشگاه لوس آلاموس نظارت داشت، جایی که او بهترین نوابغ دنیای فیزیک را جمع کرد تا روی نواقص تولید بمب اتمی کار کنند. به دلیل رهبری او در این پروژه، اغلب از او به عنوان «پدر بمب اتمی» یاد می شود.
پس از پایان جنگ، دولت کمیسیون انرژی اتمی (AEC) را برای جایگزینی پروژه منهتن تأسیس کرد. AEC مسئول نظارت بر تمام تحقیقات و توسعه اتمی در ایالات متحده بود. اوپنهایمر به عنوان مدیر پروژه، با ساخت بمب هیدروژنی مخالفت کرد. بمب هیدروژنی که به عنوان «سوپر بمب» شناخته می شود، هزار برابر قوی تر از بمب اتمی بود!
مصاحبههای اوپنهایمر
او بهعنوان یکی از مهرههای اصلی در پروژه منهتن و کسی که از نزدیک با قدرت ویرانگر سلاحهای هستهای آشنا بود، نگرانیهای عمیقی درباره آینده بشریت داشت. نگرانی اوپنهایمر نسبت به عدم درک علمی عموم مردم و دشواری انتقال محتوای اکتشافات علمی حتی به افراد تحصیلکرده، منجر به چندین مقاله مشهور در مورد این مسئله شد. او در سال 1953 در مجموعه سخنرانیهای ریث (Reith Lectures) از بیبیسی شرکت کرد و با عنوان «علم و درک مشترک» این موضوع را با مخاطبان خود به اشتراک گذاشت.
او در مصاحبههایی که در دهههای1950 و 1960 انجام داد، بارها بر اهمیت مسئولیتپذیری دانشمندان در قبال دستاوردهایشان تأکید کرده و خواستار ایجاد سازوکارهایی برای کنترل و مهار این قدرت عظیم بود؛ همچنین، اوپنهایمر به شدت از خطرات مسابقه تسلیحاتی هستهای و احتمال وقوع جنگ جهانی سوم ابراز نگرانی میکرد و معتقد بود که بشر باید راههایی برای همکاری بینالمللی و جلوگیری از چنین فاجعهای پیدا کند. او در سالهای پایانی عمرش، به یک منتقد جدی توسعه سلاحهای هستهای تبدیل شد و بهطور فعال در جنبشهای صلحطلبی شرکت کرد. اوپنهایمر به اهمیت آموزش عمومی در مورد انرژی هستهای و خطرات آن باور داشت و معتقد بود که مردم باید آگاه باشند تا بتوانند در تصمیمگیریهای مهم درباره آینده جهان نقش داشته باشند.
اوپنهایمر و انیشتین
آلبرت انیشتین و جی رابرت اوپنهایمر هر دو فیزیکدانان برجسته ای بودند، اما رابطه آنها چندان نزدیک نبود. آنها چند باری با یکدیگر ملاقات کردند، اما همکاری نزدیکی نداشتند. انیشتین و اوپنهایمر اولین بار در دهه 1920 ملاقات کردند، زمانی که اوپنهایمر یک فیزیکدان جوان بود و انیشتین به دلیل کار خود در مورد نظریه نسبیت مشهور بود. اوپنهایمر کارهای انیشتین را تحسین میکرد و مسیر این دو گهگاه در رویدادها و کنفرانس های علمی تلاقی میکرد.
در دهه 1930، اوپنهایمر بیشتر درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی شد، در حالی که انیشتین در مورد دیدگاههای خود در مورد امور جهانی صحبت میکرد. آنها رویکردهای متفاوتی به سیاست داشتند و اوپنهایمر بیشتر از انیشتین از نظر سیاسی فعال شد.
محتوا و پیامدهای نامه انیشتین
آلبرت انیشتین در سال 1939 نامهای برای رئیس جمهور فرانکلین دی. روزولت نوشت که در آن درباره توسعه احتمالی سلاحهای هستهای توسط آلمان نازی هشدار داده بود که به طور غیرمستقیم در شروع پروژه منهتن نقش داشته است. در این نامه، انیشتین به روزولت هشدار داد که دانشمندان آلمانی ممکن است در شرف ساخت بمب اتمی باشند، او بر اهمیت این موضوع تأکید کرد و به رئیسجمهور آمریکا توصیه کرد که ایالات متحده باید در این زمینه پیشقدم شود تا از استفاده آلمان نازی از این سلاح مرگبار جلوگیری کند.
این نامه، یکی از عوامل اصلی آغاز پروژه منهتن بود. این پروژه محرمانه با هدف ساخت اولین بمب اتمی توسط ایالات متحده به راه افتاد. نامه انیشتین به رقابت تسلیحاتی هستهای بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی منجر شد و عصر جدیدی از تاریخ بشر آغاز کرد. در نهایت، بمبهای اتمی ساخته شده در پروژه منهتن در سال ۱۹۴۵ بر روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن انداخته شدند که منجر به پایان جنگ جهانی دوم و کشته شدن صدها هزار نفر شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، انیشتین به شدت از مشارکت خود در ساخت بمب اتمی پشیمان شد و به یکی از فعالان صلحطلب تبدیل شد. او بقیه عمر خود را صرف هشدار دادن به جهانیان در مورد خطرات سلاحهای هستهای کرد.
برای آشنایی بیشتر با انیشتن و زندگی این دانشمند بزرگ، میتوانید مقاله زندگی نامه انیشتین را مطالعه فرمایید.
مرگ رابرت اوپنهایمر
سرانجام دفتر زندگینامه رابرت اوپنهایمر، دانشمند برجسته و پدر بمب اتم، در تاریخ 18 فوریه 1967 بسته شد و او در سن 62 سالگی درگذشت. علت اصلی مرگ اوپنهایمر سرطان حنجره بود؛ این بیماری به تدریج بر سلامتی او تاثیر گذاشت و در نهایت منجر به فوت وی شد. اوپنهایمر در طول سالهای پایانی عمر خود با مشکلات سلامتی متعددی دست و پنجه نرم میکرد و سرطان حنجره یکی از جدیترین آنها بود.
پس از مرگ، بنا به وصیتش جسد او سوزانده و خاکستر شد. او در جزیره سنت جان در جزایر ویرجین، جایی که به همراه همسر و فرزندشان در آن مدتی زندگی میکردند، به آب سپرده شد. این جزیره، مکانی آرام و زیبا بود که اوپنهایمر و همسرش به آن علاقه خاصی داشتند و تصمیم گرفتند که خاکستر او در این مکان آرام گیرد. این انتخاب نشان دهنده علاقه دیرینه کودکی او به طبیعت و تمایل او به بازگشت به عناصر و کانیها بود.
کتابهایی در مورد رابرت اوپنهایمر
اگر بعد از خواندن این مطلب در پی کسب اطلاعات بیشتر دربارهی زندگینامه و بیوگرافی اوپنهایمر هستید یا قصد دارید پاسخی جامع و کامل برای سوال «اوپنهایمر کیست؟» بگیرید؛ در این بخش از یادداشت به سراغ معرفی آثار منتشر شده درباره جی. رابرت اوپنهایمر میرویم.
پرومته آمریکایی
پرومته آمریکایی (American Prometheus) یکی از جامعترین و معتبرترین کتابها درباره جولیوس رابرت اوپنهایمر است. این کتاب به زندگی اوپنهایمر از دوران کودکی تا مرگش میپردازد و نقش کلیدی او در پروژه منهتن و ساخت اولین بمب اتمی را به طور دقیق بررسی میکند. نویسندگان کتاب، کای برد و مارتین شروین، بیش از ۲۵ سال بر روی این کتاب کار کردهاند و از منابع متعددی از جمله اسناد تاریخی، مصاحبهها و خاطرات برای نگارش کتاب استفاده کردهاند. کتاب به شیوهای جذاب و خواندنی به پرسش «اوپنهایمر کیست؟» پاسخ میدهد و به خواننده کمک میکند تا به زندگی و شخصیت پیچیده اوپنهایمر پی ببرد.
اوپنهایمر: دنیای ویران
این کتاب با نگاهی دقیق به زندگی شخصی و کاری اوپنهایمر، از دوران کودکی تا سالهای پایانی عمرش، روایتی جذاب و خواندنی از یکی از مهمترین شخصیتهای قرن بیستم ارائه میدهد. بخش عمدهای از کتاب به نقش اوپنهایمر در پروژههای او اختصاص دارد. نویسنده با جزئیات فراوان به چالشهای علمی و فنی پروژهها و تصمیمات سخت اخلاقی که اوپنهایمر با آن روبرو بود و همچنین به بررسی تأثیرات روانی و اجتماعی ساخت بمب اتمی بر اوپنهایمر و جامعه جهانی میپردازد. در بخش پایانی کتاب، به محاکمه امنیتی اوپنهایمر و سلب دسترسی او به اطلاعات محرمانه پرداخته میشود که این رویداد، یکی از تاریکترین فصلهای زندگی اوپنهایمر بود.
آشنایی با اوپنهایمر
کتاب آشنایی با اوپنهایمر (Oppenheimer: A Life)، نوشته پل استراترن، به زندگی علمی و دستاوردهای رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان نظری آمریکایی میپردازد. این کتاب با زبانی ساده و روان، به معرفی ابعاد مختلف شخصیت اوپنهایمر و از نقش او در توسعه فیزیک هستهای میگوید کتاب به طور عمده بر جنبههای علمی زندگی و کار اوپنهایمر تمرکز دارد و برای علاقهمندان به فیزیک و علوم پایه جذاب است.
کلام پایانی
در مطلب اوپنهایمر کیست به سراغ دانشمندی رفتیم که یکی از کشفیات او منجر به وقوع واقعهای عظیم و دردناک شد که معنای پررنگی از قدرت ویرانگر علم را بر بشریت نمایان کرد! رابرت اوپنهایمر بیشک از نوابغی بود که از کودکی نبوغ غیرقابل انکارش او را از همسالانش متمایز کرد. دستاوردهای متعدد اوپنهایمر طی مطالعات و کار در فیزیک نظری او را به نوعی به عنوان پایه گذار، معلم و مروج این مکتب معرفی کرد. امیدواریم این مطلب از معرفی دانشمندان و نوابغ دنیای علم نیز برای شما علاقمندان به این حوزه روشنگر و مشوق بوده باشد.